سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گوشیشو تو تاکسی

گوشیشو تو تاکسی جا گذاشت برداشتم که شاید زنگ بزنه برسونم به دستش زنگ زد بدون که‌من حرف بزنم خیلی با هراس گفت بخدا من خیلی به این گوشی نیاز دارم گفتم نگران نباشین فلان جا منتظرتونم بیاین بگیرین اومد گوشیشو بگیره این گلو بهم داد بعنوان تشکر


برادرزاده ام مهد میره

برادرزاده ام مهد میره ولی اصلا سر کلاس نمیشینه،تازگیا خبردار شدیم انقد رفته پیش مدیر مهد نشسته، جزو پرسنل دفتری شده،به عنوان رابط وقتی پدر مادرا میان دنبال بچه هاشون،ایشون میره بچه ها رو صدا می کنه،با مدیر مهد بانک هم میره 

  


اون لحظه که توی

اون لحظه که توی آسانسور داری میای بالا ک بری خونه و بوی قرمه سبزی همه جا‌پیچیده برادرزاده ام مهد میره ولی اصلا سر کلاس نمیشینه،تازگیا خبردار شدیم انقد رفته پیش مدیر مهد نشسته، جزو پرسنل دفتری شده،به عنوان رابط وقتی پدر مادرا میان دنبال بچه هاشون،ایشون میره بچه ها رو صدا می کنه،با مدیر مهد بانک هم میره

و در عین ناامیدی میگی عمرا از خونه ما باشه و پاتو میزاری خونه میبینی قرمه سبزی دارین


دوست مامانم

دوست مامانم کادو اورده بود مامانم هی میگفت به به چه خوشکل این همه سلیقه از کجا اومده ؟ یهونوه اش گفت اینو برای مامان جون کادو اورده بودن زشت بود اورد برا تو 


 
بازدید امروز: 20    دیروز: 9    بازدیدهااز98/8/8 تاکنون: 105586